مقالهای در باب سینمای معناگرا
این مقاله پیش از این در وبلاگ دوست عزیزم مهدی فیاضیکیا هم ارائه شده و البته گمانم در وبسایت آکادمی هنر هم همین طور و اینجا هم میذارمش تا شما هم بخونید فقط خواهش میکنم حتی اگه نظر خاصی نداشتین همینو بگین که نظر خاصی نداشتم.
در جستجوی حقیقت گمشده:
سینما در آغاز در ساحت یک کشف و اختراع فیزیکال شیمیایی صرفاً یک سرگرمی بود، اما در ادامه با رویکرد غیرقابل پیشبینی مردم به این سرگرمی نوظهور، از قالب یک سرگرمی ناب خارج شد. شاید در ابتدا این صاحبان ثروت و صنعت بودند که به این صنعت وجههای هنری دادند. چرا که برای استقبال بیشتر مردم لازم بود علاوه بر جادوی سینما جذابیت دیگری در این مجموعهی تصاویر متحرک به وجود آید. چندی بعد جادوی تصاویر متحرک از پردهی سینما رخت بسته بود و دیگر صرف تصاویر متحرک جذابیتی نداشت، اما حالا جادوی دیگری مردم را سحر میکرد. جادویی که از سالیان دور در قالب داستانها و نمایشنامهها و نمایشها در زندگی روزمرّهی مردم به حیات خویش ادامه میداد و حالا دوباره بعد از قرنها زبان دیگری برای بیان خویش یافته بود. سینما داستان میگفت و این جادوی دیگر سحر درام بود. از دیگر نگاه این به نوعی راه یافتن معنا به ساحت سرگرمی بود.
اگرچه داستان هم در طول حیات بشر در انواع متفاوت تقسیمبندی شده بود اما هیچگاه مثل سینما با چنین تنوع و گونهگونگی در ژانرهای مختلف مواجه نبود. سینما در قرن اخیر صاحب ژانرهایی شده است که داستان در هزاران سال حیاتش حتی اسمی هم از آنها نشنیده بود.
در چند سال اخیر سینمای ایران صاحب ژانری شده که تحت این عنوان در سینمای دیگر کشورهای جهان موجود نیست. سینمای معناگرا گونهی جدیدی از ساختههای سینمایی است که هنوز و بعد از گذشت چندسال از پیدایش این نام جدید تعریف ساختارمندو مشخصی ندارد. به دید بسیاری از اهالی سینما هیچ فیلمی فاقد معنا نیست بنابراین تمام سینما و همهی فیلمها معناگرا به شمار میآیند اما در نگاه تعدادی دیگر که بیشتر مسئولین هنرو فرهنگ کشور نیز از آن جملهاند سینمای معناگرا به فیلمهایی گفته میشود که آشکارا به مفاهیم متعالی نظر دارند و با این تعریف فیلمهایی که در این دسته قرار میگیرند از منظر کسانی که این واژه را برای این فیلمها ابداع کردهاند مستحق حمایتند و این مسئله در نگاه دیگران ظلم آشکاری است.
سوال اصلی این است: معنا چیست؟
از دید کسانی که واژهی معناگرا را ابداع کردند معنا فقط به آن دسته از مفاهیم گفته میشود که رو به سوی عالم بالا دارند؛ مفاهیمی که خدا و راه های رسیدن به او(راههای شناختن او) را مد نظر دارد. از این نگاه بسیاری مفاهیم دیگر در حیطهی معنا قرار نمیگیرد و در نتیجه دایرهی مصادیق واژهی معنا کوچک خواهد شد و این بزرگترین ایرادی است که مخالفان به کار بردن واژهی معناگرا در سینما برای مخالفتشان ابراز میدارند. از دید مخالفان با پذیرش وجود چنین تعریفی و قبول قواعد گونهی معناگرا فیلمهایی که در این دسته قرار نمیگیرند فاقد معنا و بنابراین فاقد هرگونه ارزشی هستند.
اما این نظرات زمانی درست است که ما به واژهی معناگرا به درستی دقت نکنیم. نکتهی اول اینکه تعریفی که برای معنا از نگاه مبدعین واژهی معناگرا داده شد صرفاً به واژهی معنا در اصطلاح معناگرا برمیگردد و دوم اینکه این واژه از دو بخش تشکیل شده که در این بحث و از نگاه نگارنده بخش دوم به مراتب مهمتر است. معناگرایی در واقع روندی است که در آن فیلمساز معنا را نسبت به دیگر وجوه فیلمش در اولویت توجه قرار میدهد. این روند میتواند نقطهی مقابل فرمگرایی باشد. مسلماً هیچ کس چه دستاندرکاران سینما و چه هواداران و مخاطبان آن نمیتوانند وجود فیلمهای فرمگرا را منکر شوند. همانطور که بعضی فیلمها فرمگرا نیستند برخی فیلمها هم میتوانند معناگرا نباشند. اما فرمگرایی یک ژانر نیست همانطور که معناگرایی یک ژانر نیست. در واقع نقطهی مقابل فرمگرایی محتواگرایی است و اینجا معنا به عنوان محتوای اثر انتخاب شده است. معنا نه به عنوان لغتی مترادف مفهوم بلکه به عنوان واژهای که مفاهیم خاصی را مد نظر دارد.
پس معناگرایی ربطی به انکار معانی دیگر فیلمها ندارد همانطور که فرمگرایی نمیتواند ثابت کند دیگر فیلمها فرم ندارند. نکته در گرایش بعضی فیلمها به فرم یا به معنا است. بحث و اختلاف نظر از آنجا نشئات میگیرد که معنای واژهی معنا چندان مشخص نیست که این هم مناقشهای بدون دلیل است، در نامگذاریهایی از این دست قراردادهایی هم وجود دارد که باید به آنها توجه شود. معنا در واژهی معناگرا به آن دسته از معانی گفته میشود که به مفاهیم عالیه نظر دارد ولاغیر... این را میشود به راحتی از ادبیات مسئولین سینما(کسانی که واژهی معناگرا را ابداع کردهاند) دریافت که نشان دهندهی همان قراردادی است که ذکر شد. برای استفاده از لغت فارسی در واژهی فیلمفارسی هم قراردادی هست که به معنای فارسی در لغت چندان ارتباطی ندارد.
با توجه به اینکه تمام فیلمها به مفاهیم عالیهی اسلامی نظر ندارند و اشاره به این نکته که در سینما و هنر به طور کلّی تعاریف و محدودهها مرز مشخصی ندارد میشود نتیجه گرفت که معناگرا لغت مناسبی برای نامیدن گروهی از فیلمهاست که ا لبته در یک ژانر قرار نمیگیرند. هدف جدا کردن آثاری است که به مفاهیم متعالی نظر دارند حالا با معناگرایی یا هر لغت دیگری که احتمالاً آن لغات دیگرهم ایراداتی خواهند داشت.
سید محمد فاضل وزیری محبوب
تهران-بهار89